چگونه منظم باشید
در واقع هر فردی باید مطابق با نیازها و ملزومات زندگی خویش و محدودیتها و تواناییهایش، چیدمان امور خویش را مرتب کند تا به نظم شخصی دست یابد. در غیر این صورت جدای از اینکه نمیتواند به وجود آشفتگی در زندگی خویش معترض باشد، از دست نیافتن به اهداف خویش هم نباید ناخشنود باشد.
برای اینکه منظم باشیم چکار کنیم؟
پاسخ سوال فوق در برخی از مواردی که در بند قبل مطرح شد به دست میآید.
مثلاً اگر فرهنگ سازمانی منظمی را دارید، پایبندی بیشتری به آن داشته باشید. اگر ندارید هم خودتان بسازیدش!
یا اینکه از محیطهای نامنظم تا حد ممکن دوری گزینید. اشکالی ندارد اگر از مسئولین خوابگاه بخواهید در اتاقی قرار بگیرید که شبها به جای بساط تخمه شکاندن و حرفهای نامربوط زدن، مطالعه و استراحت زودهنگام حاکم است.
همینطور:
عادات منظم ایجاد کنید
درست است که مغز تمایل دارد که انرژی کمتری مصرف کند و نظم کمتری به خرج دهد، ولی شما هم میتوانید با تکرار مداوم، انجام منظم کارها را به خورد ناخودآگاهتان بدهید!
مثلاً تصمیم بگیرید که وقتی به منزل میآیید پیش از ورود کفشهایتان را داخل جاکفشی قرار دهید. اولش آسان است، بعد کمی سخت میشود، بعد از مدتی دیگر عادت میشود و اصلاً به صورت ناخودآگاه این کار را میکنید.
برای بقیه کارهایتان هم همین رویه را در پیش بگیرید و عادتهای خوب بسازید.
تعهد شخصی ایجاد کنید
تعهد شخصی داشتن به ما کمک میکند بر هدفی که داریم استوار بمانیم. ایجاد نظم هم یک هدف بلندمدت است که اگر پایبندی به آن وجود نداشته باشد، نمیتواند پایدار و همیشگی باشد.
مثلاً یه خودتان قول دهید که هر روز پیش از خروج از محل کار، فایلهای درون رایانه را مرتب کنید و بعد راهی منزل شوید.
از ابزارها برای نظم بخشیدن استفاده کنید
گاهی یادمان میرود که باید کارهای خاصی را در زمان خاصی انجام دهیم، برای همین منظور از ابزارها استفاده کنید. از یادآورهایی که روی گوشیتان نصب میشوند و حتی میتوانید نسبت به مکان آنها را حساس کنید تا با ورود به یک مکان خاص، کارهای مربوط به آن را به شما یادآوری کند.
از دیگران الگو بگیرید
از افرادی که نظم و ترتیب را در زندگیشان پیاده کردهاند الگو بگیرید و ببینید چگونه توانستهاند دیسییپلین خاص خود را ایجاد کنند، شما هم روشهای آنان را یادبگیرید و برای خودتان بومی کنید تا همان نتایج را بگیرید.
مثالی از یک فرد نامنظم
در مقابل من فردی قرار دارد که در زندگی شخصیاش فاقد هرگونه نظم و برنامه مدون است، خواب شبانه بسیار نامنظمی دارد، در منزل بخشی از کارهایی که در محل کار باید انجام دهد را انجام میدهد، در محل کار بخشی از زمانش را به گشت و گذار در اینترنت و خواندن مقالات آموزشی سخت افزار میپردازد. به انجام امورات بانکی به صورت الکترونیکی کاملا بیاعتماد است و حتی برای کارتهای بانکیاش رمز دوم ندارد، با اینکه تماسهای تلفنیاش بسیار کم است، ولی تلفن همراهش را گاهی در دستشویی و حمام هم با خود میبرد، حقوقش همواره از مخارجش کمتر است، در ارتباطات با دیگران دچار خود کمبینی، یا تحقیر دیگران در درون خود است، نکات آموزنده انسانی و رفتاری را گوش میدهد اما عمل نمیکند و … متأسفانه وجود این دست افراد، یکی از واقعیتهای جامعه ماست. ولی همین فرد اگر اندکی نظم شخصی را رعایت کند، میتواند ۹۰ درصد مشکلاتش را حل کند، تنها با جابجایی زمان انجام کارها و تخصیص زمان مناسب به هر یک از کارهایش. آن ۱۰ درصد مشکلات دیگر هم با آموزش و عمل حل میشوند، چیزی که نشان میدهد اشتیاقش را دارد، ولی در عمل توانایی انجامش را از دست داده.
این یک مثال بود، هر فردی میتواند کم یا بیشتر از این مشکلات را داشته باشد، ولی آن کسی در زندگی خود برنده است که درست نگاه کند، درست تحلیل کند، درست برنامه ریزی کند، و درست عمل کند. چنین فردی، جهان در خدمت چنین فردی خواهد بود و درست به هدفش میرسد.
منبع : http://www.2barabar.com/